جامه (جِمه jeme): پیراهنی است که از پارچههای کرباس چیت یا چلوار celvar دوخته میشود. نوع مرغوب آن را از ابریشم تهیه میکنند.
شلوار(تامون tamon): به شلوارهای سیاه یا آبی رنگ از جنس کرباس میگویند. مدل آن بلند تا مچ پا و الگوی آن ساده بود. برای چین کش کمر به جای کش، بند کمر به کار میرود.
قِبا یا کولک qeba- kolak: کت پشمی ساده تیره رنگ با یقه برگردان و جلو دکمهدار، که مردان در زمستان روی جامه میپوشند.
علیجه یا سرداری elije- sardari: علیجه را اعیان میپوشیدند. دامادها نیز علیجه را به تن میکردند. علیجه معمولاً بلندتر از کت معمولی و تا نزدیک زانو بود.
لباده: تن پوش بلندی است که معمولاً از جنس کرباس تهیه میشود روی کمر لباده شالی به نام «کمر شال» از جنس پشم یا ابریشم میبستند.
شولا: لباس پشمی بلندی برای چوپانها در شبها به شمار میرود.
بوشلوق: تن پوشی با آستین بلند نمدی است که مورد استفاده چوپانها قرار میگیرد.
پستک: تن پوش نمدی و کوتاهتر از شولا و بوشلوق، شبیه جلیقه ساده و گشاد اما نمدی است
دستکش: بیشتر در نقاط کوهستانی مورد استفاده است جنس آن یا از پشم بره تازه متولد شده و یا از الیاف پستتر بود.
کلاه نمدی: جنس این کلاه از پشم حلاجی شده است این کلاه پوشش مناسبی برای فصل زمستان است.
کلاه گوشی: کلاهی است که قسمت پشت و دو گوش جلوی آن لب برگشته و همین امر علت نامگذاری آن است.
پوستین کلاه: بیشتر مورد استفاده رمه گردانان است بهترین نوع آن از پوست بره تازه تهیه میشود و به آن کلاه پوستی نیز میگویند.
شب کلاه: بیشتر از الیاف پشمی تهیه میشود ساده و کاسهای شکل است و معمولاً درخانه و هنگام خواب استفاده میشود.
جوراب (جِرب): جوراب ویژه چوپانها بود. انواع گرانتری از آن نیز با عنوانهای رنگ رشت و آق بانو وجود داشت نوع دیگر آن را گردن جرب میگفتند. و بافت ساده و یک رنگ داشت.
کفش (کوش ـ کلوش): مردم نواحی کوهستانی گیوه به پا میکردند. گروهی نیز گیوه کرمانشاهی که از نخ ابریشمی با الیاف زیبا و کف چرم یا کائوچو بود، میپوشیدند. صندلهای با کف نازک از چوب افرا یا ملیچ را چوکوش میگفتند.
شیخیکوش: کفشی از چرم و به شکل نعلین که اغلب مورد استفادهی روحانیون قرار میگرفت.
چوموشک یا چموشک: کفشی با کفی از چرم گاو و پاشنه نعل آهنی که تا مچ پا بود و در همه فصول استفاده میشد.
پوشش محلی یک مرد را نشان میدهد.
2ـ پوشش محلی زنان:
شلیته یا چرخی شلوار salite- carxi selvar : دامن پرچین و کوتاهی است از جنس پارچه ابریشمی و کتانهای ظریف یک رنگ که معمولاً دورادور لبه پایین آن را با نوار سیاه رنگی تزیین میکردند و به آن سیاهیک میگویند. در تندیسهای به دست آمده از دوران اشکانیان مجسمهی زنی با شلیتهای بلند و پیراهنی نیمه کوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شلیته هنگام جشنها و برای رقصهای محلی استفاده میشود.
تنگه تمبان یا پشمبال tange tomban- pasmbal : نوعی شلوار با الگوی ساده به رنگ تیره معمولاً از جنس پارچهای سنتی کرباس و یا از جنس پارچههای تهیه شده از بازار به نام دبیت حاج اکبری است. در چین کمر تامون به جای کش، نوار بلند کتانی استفاده میشود.
نیم ساق: نیم ساق هم نوعی شلوار تنگ به رنگهای سبز، سفید یا سرخ از جنس ابریشم یا مخمل است که آن را معمولاً دختران و زنان جوان در زیر پیراهن میپوشند.
جِمه: پیراهن و دامن یک سره از شانه تا زیر زانو است. جنس این پیراهن معمولاً کتان یا چیت است.
نیم تنه: این جلیقه به شکل جلیقههای مردانه با یقه هفت یا گرد و جلو باز است و چند دکمه میخورد. قسمت جلویی آن از پارچه پشمی و پشت آن آستری است. گاه جلیقه را از جنس مخمل سرخ یا زرد و با سکه و پولهای قدیمی تزیین میکنند.
کلیجه: کتی بلند و معمولاً از جنس مخمل رنگی همراه با یراق دوزی و سکههای عراقی و رضاشاهی است که در زمستان استفاده میشود. این کت آستین ساده بلند دارد. نوع دیگر آن با آستینی که تا روی آرنج میرسید به نام چکبن شناخته میشد.
چادر شب: چادر شب مربع شکلی را سه گوش کرده دور کمر در پشت گره میزنند. هنگام عروسی سر و چهره عروس را با آن میپوشانند. جنس چادر شب درخانوادههای اعیان از ابریشم است و مردم عادی چادر شبهایی از جنس کج یا ابریشم درجه 3 و یا مخلوطی از ابریشم و کج استفاده میکنند.
چارقد: روسری چهارگوش با رنگ روشن و گل دار از جنس وال، ململ، چیت و یا ابریشم است. از رنگ روشن چارقد همراه با آرایههای نقرهای به نام سرچنگک در محل شقیقهها، در جشنها استفاده میشود.
مندل: سربندی است از جنس کتان که آن را سه گوشه و روی چارقد استفاده میکنند. مندل بیشتر هنگام کشاورزی و کارهای روزمره استفاده میشود.
سراقوچ saraqoc : نوعی کلاه زنانه است از پارچه نخی و یا الگویی مشابه کلاه نوزاد که برای نگهداری گیسوان بافته شده بهکار میرود. لبه این کلاه را چین کش میکنند.
گیس بند یا موباف: بند نازکی است که آن را با رشتههای تابیده شده از نخ برن که معمولاً سفید رنگ است تهیه میکنند. از گیس بند برای بستن گیسوان بافته شده استفاده میشود.
یکی از مراسم رایج به هنگام خشک سالی مراسم باران خواهی است. به زبان محلی این مراسم را شیلون یا شیلان مینامند. به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیر و برنج و یا آش مورد نظر آنها جمعآوری میشود در روز معین اهالی در مکان مقدسی مانند مسجد، تکیه، امامزاده و یا در اطراف درخت مقدس جمع میشوند و پس از پخت آش به وسیله زنهای محل، مراسم دعا و روضه خوانی انجام میشود و از خداوند طلب باران میکنند. پس از صرف آش مراسم به پایان میرسد. از دیگر عقاید مردم منطقه که در این زمینه به جا گذاشتند، قراردادن پایهی منبر در آب و یا ریختن آب به روی فردی سید است.
آفتابخواهی :
اگر بارندگی زیاد باشد، برای این که باران بند بیاید، نام هفت یا چهل کچل را بر کاغذ مینویسند و آن را به بندی آویزان میکنند تا باد بخورد و باران قطع شود. یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و درآمدن خورشید میکنند. در روستای کرات کیاسر شهرستان ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود، زنهای روستا به طور جمعی شعر زیر را میخوانند: باران کو، باران بیپایان کو، گندم که زیر خاکه، از تشنگی هلاکه، یا حضرت سلیمان، روز آفتاب و شب باران. در روستا ولویه کیاسر ساری هنگامی که باران به مدت چندروز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچههای روستا قوطیهای حلبی را به نخی میبندند و دو سر نخ را میگیرند و در کوچههای محل راه میروند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند: قوطی قوطی آفتاب کن، یک مشت برنج تو آب کن، ما بچههای گرگیم، از سرمایی بمردیم، یا قرآن، یا کتاب فردا بشه آفتاب. در روستای کلیج کلا دودانگه در هنگام بارش زیاد باران، بچههای محل لباس کهنه میپوشند و با جارو و گل و لای کوچهها را به هم میزنند و میخوانند بابروم بابروم، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا (پس فردا) آفتاب. آنگاه افراد هر خانواده به بچهها مواد غذایی و یا شیرینی میدهند. در روستای علیآباد دودانگه، وقت بارش زیاد باران اهالی محل پارچهای را از امامزاده شاهزاده حسین میربایند، پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس میدهند.
ظل بیتن zel bayten یا گرفتن ماه و خورشید:
گرفتگی ماه و خورشید را ظل zel (تاریکی) مینامند و معتقدند که اژدهایی جلوی آن را گرفته است در این حالت برای رهایی و برطرف شدن تاریکی از ماه به پشت بام ها میروند بر ظرف مسی میکوبند و با تفنگی تیراندازی میکنند. علاوه بر اینها نماز آیات میخوانند و دعا میکنند.
گره ونی gare vani: یا گهواره بندی
در بیشتر نقاط شهری و روستایی استان، رسم بر این است که در دهمین روز تولد نوزاد، عدهای از بستگان و آشنایان برای صرف ناهار دعوت شوند. پس از صرف ناهار و چای و شیرینی مادر بزرگ و یا قابله کودک را در گهواره میبندند. در بعضی مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشد، این وظیفه را مادر بزرگ مادری به عهده میگیرد. سپس مدعوین پولی به عنوان هدیه در گهواره طفل میگذارند. در بعضی از روستاهای شهرستان نور پس از خوابانیدن نوزاد در گهواره، بستگان مادری نوزاد، روی گهواره گردو یا نبات میشکنند و یا گهواره را چندبار به شدت تکان میدهند این کار به این دلیل انجام میشود که اگر در طول زندگی بین پدر و مادر نزاعی رخ داد، گوش طفل به سر و صدا عادت کرده باشد.
دنون سری danon sari: دندانسری
یکی از مراسم دوران کودکی مراسم دندان سری است که همزمان با ظاهر شدن اولین دندانهای طفل برگزار میشود. در این مراسم مادر کودک شیر برنج یا اصطلاحاً شیر آش sire as و یا آشی که انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد میپزند و کاسهای از آش را به خانهی فامیلها و دوستان میدهد. معمولاً رسم است که افراد هنگام پس دادن کاسه، هدیهای مانند جوراب، روسری یا پول در آن میگذارند.
عاروسی arose: یا مراسم ازدواج
خواستگاری از دختر توسط اقوام نزدیک داماد صورت میگیرد. بعد از رضایت خانواده عروس فردای آن شب غذا و شیرینی تهیه دیده، برای خانواده عروس میفرستند.
اره گیرون are giron:
برای مراسم اره گیرون یا بله برون به خانه عروس میروند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را برای پسر شان نشان میکنند. در همان شب بله برون میزان شیربها (زر zar) را نیز معین میکنند. بعد از این مراسم دوران نامزدی آغاز میشود که معمولاً از 6 ماه تا 2 سال طول میکشد. چند روز مانده به عروسی مقدمات آن را فراهم میسازند. به خرید میروند و برای عروس داماد پیراهن، پارچه، و ... میخرند. برای دعوت کردن مردم به عروسی، زنی را به عنوان خورگیر kaver gir یا خبر گیر به خانههای مردم میفرستند تا همگی را برای عروسی دعوت نماید. یک روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسی از قبیل برنج، مرغ، گوشت، روغن به نام خرج بار، را بار اسب میکنند و همراه چند گوسفند، پایکوبان به خانه عروس میفرستند. مردم نیز کمکهایی به نام سوری در مجمعهای مسی گذاشته و روی آن را با پارچههای رنگی میپوشانند و آن را بر سر گرفته به خانه داماد میبرند.
جهاز عروس را یک روز قبل از عروسی به خانه داماد میبرند.
حناونه شو hena vane so: یا شب حنابندان
شب قبل از عروسی حنابندان میگیرند. مراسم حنابندان در خانه عروس برگزار میشود. اکثر مهمانان آن را دختر و پسرهای دم بخت تشکیل میدهند. در این شب داماد به همراه دوستان و خویشاوندان با تهیه چند مجمعه majme که حاوی میوه، شیرینی محلی، تنقلات و حنا است به خانه عروس میروند تا مراسم حنا بندان را با رقص و پایکوبی برگزار کنند. پس از اینکه به دست و پای عروس و داماد حنا بستند، از حنای باقیمانده در دست دختران و پسران دم بخت قرار داده تا بختشان باز شود.
صبح روز حنابندان، عروس و داماد جداگانه با جشن و پای کوبی به حمام میروند. دلاک در حمام به عروس و داماد شربت و شیرینی میدهد و اسپند دود میکند. سپس عروس و داماد جداگانه سوار بر اسب، همراه دوستان به خانه میروند.
بعد از ظهر عروسی داماد به همراه فامیل و دوستان برای آوردن عروس به طرف خانه عروس راه میافتد. داماد از قبل اسبی را تزیین میکند تا عروس را روی آن بنشاند. وقتی به خانه عروس رسیدند، خانواده عروس با نقل و شیرینی و دود کردن اسپند به استقبال آنها میرود. پدر یا برادر عروس، نانی را به کمر عروس با شال سفید یا سبز مینشانند. به این نیت که اولین فرزندشان پسر باشد و پسر بچهی دیگری آیینه به دست، جلوی اسب عروس راه میافتد. در بین راه دوستان داماد با پایکوبی و تیراندازی، در شادمانی سهیم میشوند. گاهی نیز با گذاشتن مسابقه اسب دوانی بر شور و شادی عروسی میافزایند. وقتی که به در خانه داماد رسیدند، داماد از اسب پیاده شده نارنج، انار، یا سیبی، را در دست میگیرد و به سمت عروس پرت میکند. عروس باید آن را بگیرد و سپس آن را با هم بخورند.
عروس ابتدا وارد خانه نمیشود، مگر اینکه پدر داماد سکهای یا یک راس گاو و یا زمینی را به عنوان رونما یا پاناز به عروس بدهد. وقتی عروس وارد حیاط خانه شد، مادر و خواهرهای داماد اسپند دود میکنند و نقل و نبات و شیرینی به همراهان میدهند. تمام مهمانان شام را در خانهی داماد میخورند و پس از خوردن شام، آنجا را ترک میکنند. تنها زنی به نام عروس مار همراه عروس میماند. صبح روز بعد از عروسی، عروس باید صبحانه را آماده کند و به خانواده داماد بدهد. خانواده داماد نیز لباس، پول، پارچهای را به عنوان خلعت به عروس میدهند.
زن مار سلام zan mar selam: مادر زن سلام
سه روز بعد از عروسی، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن، به خانه عروس میروند که به آن «زن مار سلام» میگویند. مادر عروس نیز اهل فامیل را دعوت میکند و تدارک شام میبیند. در آن شب، عروس دستمالهای کوچکی را که با گلاب عطرآگین کرده به اهل فامیل هدیه میکند. میهمانان نیز مبلغی پول به عنوان رونما به عروس میدهند.
مراسم ماه محرم :
کلیه تکایا مساجد و خانه ها از چند روز پیش از ماه محرم سیاه پوش میشوند و از روز اول ماه محرم مراسم عزاداری آغاز میشود. مردم در دسته و هیأتهای زنجیر زنی و سینه زنی به مساجد و تکایا میروند و کسانی که نذر دارند، نذورات خود را اعم از آش خرما، شربت، و غذا. . بین مردم پخش میکنند.
در روستای نوا از شهرستان آمل، مراسم نخل گردانی، معمول است. از روز اول تا هفتم مردم به عزاداری میپردازند و سعی دارند تا در این روز کلیه نذورات خود را ادا کنند. در روز هفتم همه مردم به کنار نخلی میروند و به آن سلام میکنند. اعتقاد بر این است که نخل تابوت امام حسین (ع) است. در روز هشتم نخل را بیرون میآورند و در محلهها میگردانند. مردم نیز همراه نخل میروند به این مراسم اصطلاحاً نخل گردانی میگویند. کسانی که نذر شیر دارند، در روز هشتم، نهم، دهم، همراه نخل گردانی شیر بین مردم پخش میکنند. نخلها را به در هر خانه که میبرند صاحبخانه نذر خود مانند شربت، خرما، شیر، دودکردن اسپند را به جا میآورد. اگر نذر قربانی داشته باشند، قربانی میکنند.
در روز نهم و دهم محرم همین مراسم صورت میگیرد. در شب دهم عاشورا، که شام غربیان است، نخل را دور محله میگرداند و همه مردم پا برهنه و شمع به دست همراه نخل به امامزاده میروند و تا صبح به سینه زنی و عزاداری میپردازند. تا چند سال پیش مراسم تعزیهخوانی نیز در محرم برگزار میشد. امروزه در روستاها کم و بیش تعزیه خوانده میشود.
آداب ماه رمضان :
ماه رمضان به ماه مبارک نام برده میشود. چون ماه تهذیب نفس و اخلاق است و همه سعی دارند که با ادای فرایض دینی و برپایی نماز جماعت از ثواب این ماه بیشتر بهرهمند شوند. در این ماه صله رحم را به جای آورده و به فقرا و محرومان و آشنایان افطاری میدهند. در شبهای قدر و احیا که شب نزول قرآن است. در روضهخوانی شهادت حضرت علی (ع) شرکت کرده به سوگواری میپردازند. زنان و مردان شبهای قدر را احیا نگه میدارند تا صبح بیدار میمانند. دعا میخوانند و قرآن، بر سر میگذارند.
در روز عید فطر پس از انجام نماز روز عید فطر، مردم مبالغ فطریه خود را به افراد مستحق میدهند. اگر کسی در خانهای مهمان باشد، فطریه آن به عهده صاحبخانه است که معمولاً به تعداد نفرات مبلغی را درنظر میگیرند.
عید غدیر :
در این روز که خاص عید سادات است مردم به دیدن سادات میروند. و سکهای را به عنوان ته کیسه یا پارچه سبز و سفید رنگ از دست سید یا سیده به عنوان تبرک دریافت میدارند.
عید قربان :
در این روز گوسفند یا بره قربانی را حنا میبندند و تا آفتاب نزده قربانی میکنند. کسانی که نذر دارند، به هر نیتی که باشد انگشت به خون میزنند و به پیشانی میمالند. همچنین اعتقاد دارند در روز عید قربان بعد از قربانی کردن نباید از خانه خارج شوند و سرکار بروند. در منزل هم کاری انجام نمیدهند تا قربانی آنها رد بشود.
مراسم مرگ :
در صورتیکه یکی از افراد فوت کند، برای شستن و تشیع جنازه از طرف مسجد به اهالی محل اطلاع داده میشود. پس از دفن متوفی اهالی به دور قبر نامبرده جمع شده و زنان به مویه میپردازند و با خواندن سرودههای دردناکی فیالبداهه به زبان جاری میسازند. اصطلاحاً نواجش nevajes داده و بر مرده خویش میگریند.
در شب اول مراسم، اهالی محل در خانههای خود غذا را پخت میکنند و به تکیه محل میآورند. این کار به این دلیل صورت میگیرد که به خانواده متوفی جهت پذیرایی از میهمانان که از راه دور آمدهاند، کمک شود.
در شب سوم یا هفتم مراسمی از طرف خانواده متوفی برگزار میشود که که معمولاً بهصرف ناهار میباشد. در شب چهلم و همچنین سالگرد فوت نیز چنین مراسم مشابهی صورت میگیرد. مردم این منطقه در دوران حیات خود وصیت نامهای تنظیم میکند و در آن دو فرد را یکی بهعنوان وصی خود و دیگری را بهعنوان ناظر وصی خود معرفی میکند که این افراد معمولاً از پسران آن فرد انتخاب میشوند. وظیفه وصی برگزاری مراسم ختم و تقسیم ارث مطابق با وصیتنامه میباشد. ناظر نیز نظارت بر انجام مفاد وصیتنامه را بهعهده دارد.