گلوگاه
شهرستان گلوگاه :
شهرستان گلوگاه در جنوب شرقی استان مازندران واقع شده و شهر گلوگاه مرکز این شهرستان است. شهرستان گلوگاه از شمال به خلیج گرگان، از جنوب به جنگل و رشته کوه البرز از غرب به شهرستان بهشهر و از شرق به جر کلباد محدود میشود.
جمعیت شهرستان گلوگاه در سال 1390، برابر با 38847 نفر بوده است. در تقسیمات کشوری این شهرستان دارای دو بخش به نامهای بخش مرکزی (گلوگاه) با دو دهستان توسکا چشمه و دهستان آزادگان و یک شهر به نام گلوگاه و بخش کلباد با دو دهستان کلباد شرقی و دهستان کلباد غربی میباشد. ارتفاع مرکز شهر حدود 40 متر از سطح دریای آزاد و 67 متر از سطح دریای خزر است.
مساحت گلوگاه با اراضی زراعتی، جنگل، مرتع، بایر و دایر حدود 65 کیلومترمربع و وسعت شهرستان گلوگاه 426 کیلومترمربع است. اراضی طبیعی موجود در شهرستان شامل ارتفاعات، رودخانهها، قنوات، چاهها و چشمهها بوده و از نظر توپوگرافی دارای دو خصیصهی متمایز کوهستان و دشت است. شهرستان گلوگاه به دلیل محصور بودن بین دریا در شمال، جنگلهای انبوه در جنوب، وجود چشمهسارهای متعدد در بستر جنگل و بلندیهای مرتفع پوشیده از درخت، دارای چشماندازهای زیبا و طبیعت بکر و دست نخورده با اکوسیستمهای بینظیر و گونههای مختلف گیاهی و جانوری میباشد. انجیر گلوگاه، از انجیرهای معروف ایران است که طرفداران بسیاری دارد. از نیمه مرداد ماه تا اوایل پاییز بازار میوه انجیر گلوگاه داغ است، آنهایی که در گوشه و کنار باغ و مزارعشان یا در حیاط خانهشان این درخت زیبا و بهشتی را دارند، از چیدن و مصرف آن لذت میبرند.
وجود اراضی ساحلی مستعد جهت احداث ابنیهی توریستی و گردشگری از یکسو، چشمه سارهای طبیعی و محصور از درختان و وجود راههای آسفالته مناسب و قابل دسترسی از سوی دیگر این شهرستان را از نظر استعداد گردشگری متمایز نموده است. راه آهن تهران- گرگان از یک کیلومتری شمال آن و جاده آسفالت ساری- گرگان از شمال شهر میگذرد و به این دلیل، از نظر ارتباطی جایگاه مهمی را داراست.
پیشینهی تاریخی:
گلوگاه در منطقه ای که در دوره اسلامی کبود جامه یا پنجاه هزار نامیده می شد، واقع شده است. این شهر در حقیقت جانشین شهر تاریخی نامیه است که بعد از تمیشه در این منطقه بزرگترین شهر قرن اول هجری بوده است. از قرار این شهر بعد از فتنهی مغول ویران و مردم آن پراکنده گردیدهاند. آثار خرابه ها، سکه ها و ادوات دیگری که به دست آمده، قدمت این محل را به 1254 سال پیش می رساند. در شمال غربی گلوگاه تپه تاریخی گراودین، وجود جر یا خندق کلباد در شرق گلوگاه به فاصله تقریبی 2 کیلومتر اهمیت این محل را ثابت میکند. در جنوب آن بقایای جاده شاه عباسی قرار گرفته است که با عبور از جنگلهای سرسبز، چشمهها، آبشارها و آبهای معدنی قابل توجه و دیدنی به کوههای شرشری محدود میشود و از نظر تاریخی و باستان شناسی از اهمیتی ویژه بر خوردار است. قومیت و زبان مهمترین گروههای اجتماعی در گلوگاه اینگونه است: اکثر اهالی گلوگاه جزء ایل و طایفه عمرانلو ترک زبان بوده و عده کمتری به نام کلبادیها در گلوگاه ساکناند که غیر از یک طایفه آنها به نام گلو(Golo) بقیه مهاجرانی از مناطق دیگرند که در کلباد فعلی ساکن شدهاند.
جاذبه های گردشگری، تاریخی و فرهنگی گلوگاه:
مجتمع تفریحی و توریستی دریای آرام :
مجموعهی اقامتی- توریستی دریای آرام گلوگاه با سرمایهگذاری شرکت مجتمع توریستی و رفاهی آبادگران ایران، در زمینی به وسعت صدهکتار واقع در پنج کیلومتری شهر گلوگاه در مجاورت خلیج گرگان و در مقابل چشماندازهای سرسبز و بدیع جنگلهای هیرکانی (خزری) قراردارد.
منطقه نمونهی گردشگری توسکاچشمه :
پارک جنگلی توسکا چشمه در 50کیلومترى جنوب گلوگاه واقع شده است و در آنجا طبیعت با همهی وجود خودنمایى مىکند. امکانات موجود در پارک جنگلی توسکا چشمه شامل پارکینگ، سرویس بهداشتى، نمازخانه، آب آشامیدنی و ... است. با گذر از این پارک جنگلی می توانید به ییلاقات و جادههاى جنگلى و کوهستانى برسید.
بقعه و گورستان تاریخی سفید چاه:
بقعه و گورستان تاریخی سفید چشمه در امتداد پارک جنگلی توسکا چشمه قرار داشته و بعد از طی مسافتی حدود 20 کیلومتر به انجا می رسید. گورستان سفیدچاه، قبرستانی عجیب با قدمت 1200ساله با نقشهای عجیب روی سنگهایش، نخستین قبرستان مسلمین در ایران بوده است. ضریح چوبی امامزاده که با گنبد نقرهگونش در دل این درهی زیبا میدرخشد، بنا بر نوشتهی کندهکاری شدهاش 840سال قدمت دارد.
بنا بر روایتها، در روستای سفیدچاه رسم بوده است که سنگ قبر مردگان را بر اساس شغل افراد حکاکی میکردند اما بعد از مرگ آخرین بازمانده سنگتراشان و حکاکان مصیبمحله، عمر حکاکی روی سنگها هم به پایان رسیده و درگذشتگان جدید روستا، با سنگهای امروزی دفن میشوند. سنگ قبرهای محرابی گورستان تاریخی سفیدچاه، دارای تصاویر نمادین ایرانی است که مفاهیم پیچیدهی زندگی، مرگ و رستاخیز را در خود نشان میدهد.
از شخصیت های محلی مهم که در این گورستان تاریخی به خاک سپرده شده می توان نام برخی را ذکر کرد: ملک حسن بن خوان زاده عزالدین بن انزالی، ملک شمس ابن ملک حسن میرشاه، محمد بن حسن میرشاه، قربان بن حسین بن میرشاه، شمس الدین بن خواج میرشاه از سادات مرعشی که حاکمان سده هشتم تا یازدهم بخشی از مازندران بودند و فرزندان و نوادگان میرشاه بن میرعبدالکریم از شخصیت های سیاسی، اجتماعی مهم محلی بودند که در این گورستان به خاک سپرده شده اند. از خاندان روزافزونی و میرعمادی نیز حاکمان و بزرگان بسیاری به خاک سپرده شده اند. هم اکنون در مرکز روستای سفید چاه، مرقد سه امامزاده از فرزندان امام موسی کاظم (ع)قرار دارد.
اکبرجوجه گلوگاه:
اکبرجوجه برای مسافرانی که به شمال رفتهاند نام آشنایی است. این نام در رستورانهای سراسر نوار ساحلی شمال کشورکم و بیش دیده می شود. غذایی که برای بیشتر گردشگران علاوه بر لذتی که از خوردن آن میبرند با علامت سوال همراه است که این که اکبرجوجه نام غذاست یا رستوران و یا نام آشپز؟
اکبر جوجه هم نام غذاست هم نام آشپز و هم رستوران. برای نخستین بار شخصی به نام اکبر کلبادی، در سال 1327 در جنوب شهر گلوگاه (جاده قدیم) رستوران کوچکی تاسیس کرد. وی به ابتکار خود با استفاده از جوجه های محلی و با استفاده و ترکیب از رب انار محلی یک نوع غذا (چلو مرغ مخصوص و به سبک اکبرجوجه - نه جوجه کباب ) به مشتریان عرضه می نمود که طولی نکشید بخاطر شغل وی و کیفیت غذاها در شهر کوچک گلوگاه به اکبرجوجه مشهور گشت.
از دیگر جاذبه ها:
از دیگر جاذبه های این شهرستان می توان به خانه رسولی در روستای تیله نو، جَر(خندق) کلباد در دو کیلومتری جاده قدیم گلوگاه به گرگان، جنب قبرستان بهشت رضا(ع)، بنای قدیمی حمام در روستای ریحانآباد، امامزادگان ابراهیم، منصور، رحمان در روستای سفیدچاه، بقعهی متبرکه امام زاده قاسم ریحانآباد و ولمازو در کیلومتر12جاده گلوگاه به بهشهر، جنب جادهی اصلی، امامزاده هاشم تیرتاش در کیلومتر 7 جاده گلوگاه به بهشهر در روستای تیرتاش و امامزاده احمد در کیلومتر8 جاده گلوگاه به بهشهر در روستای لمراسک اشاره نمود.
موقعیت جغرافیایی استان مازندران :
استان مازندران در شمال کشور و با وسعتی معادل 4/23756 کیلومتر مربع حدود 46/1 درصد از مساحت کشور را در بردارد. دریای خزر در شمال، استانهای تهران، سمنان، البرز و قزوین در جنوب و استانهای گیلان و گلستان به ترتیب در غرب و شرق این استان زیبا قرار دارند.
براساس آخرین تقسیمات کشوری دارای20 شهرستان به نامهای آمل، بابل، بابلسر، بهشهر، تنکابن، جویبار، چالوس، رامسر، ساری،سیمرغ، سوادکوه، قائمشهر، گلوگاه، محمودآباد، میاندرود، نکا، نور، نوشهر، فریدونکنار و عباسآباد، 56 شهر، 49 بخش، 113 دهستان و 3697 آبادی میباشد.
آب و هوای مازندران، معتدل و مرطوب (معروف به معتدل خزری) است. امتداد کوههای البرز در جنوب، نزدیکی به دریا و پوشش گیاهی از دلایل اصلی تعدیل آب و هوای این منطقه است.
مازندران از لحاظ طبیعی به سه قسمت اصلی کوهستانی در جنوب، میان بند در وسط و جلگهای در شمال تقسیم می شود. شیب ناهمواریهای آن از غرب به شرق به موازات دریای خزر است. رشته کوه البرز با رودهای کوچک و بزرگی که درامتداد شمالی ـ جنوبی آن جریان دارند، به سه منطقه غربی، مرکزی و شرقی تقسیم شده است.
بر اساس سرشماری سال 1390، جمعیت استان مازندران بالغ بر 3073943 نفر میباشد. کل جمعیت نقاط شهری برابر 1682152 و کل جمعیت نقاط روستایی برابر 1391786 نفر میباشد.
اهالی مازندران به زبانهای فارسی و مازندرانی تکلم میکنند. گویش مازندرانی، بازماندهی زبان ایرانیان قدیم (پارسی میانه) است که تقریباً در همه جای استان متداول است. 7/99 درصد جمعیت استان را مسلمانان شیعه تشکیل میدهند.
مازندران تنها استانی است که با سه محور هراز، کندوان و سوادکوه با مرکز کشور مرتبط بوده و سه فرودگاه ساری، نوشهر و رامسر، ارتباط هوایی آن را با سایر نقاط برقرار ساخته وعبور راه آهن سراسری از آن نیز بر اهمیت استان افزوده است. علاوه بر آن جاده ساحلی از رامسر تا بابلسر به طول 220 کیلومتر و با فاصله 10 الی 300 متر از کنار دریا میگذرد.
آنچه که مازندران را از سایر مناطق مختلف ایران متمایز میکند، موقعیت طبیعی و جغرافیایی آن است. وجود دریای مازندران (کاسپین) با ساحل زیبا و مناسب به همراه برخورداری از دامنهها و پارکهای جنگلی و کوهستانی، وجود قلهی دماوند با 5670 متر ارتفاع معروف به بام ایران، غارها، آبشارها، رودخانهها، آبهای متعدد سرد و گرم معدنی، چشمهها، تالابها به ویژه شبه جزیره میانکاله در بهشهر، این منطقه از کشور ایران را به مجموعهای متنوع برای زندگی و حتی استفادهی گردشگران با انگیزههای مختلف بدل نموده است.
پیشینهی تاریخی مازندران:
مازندران با توجه به شرایط اقلیمی و زیست محیطی مساعد از موقعیتی مناسب برای اسکان گروه های اولیه برخوردار بود. نتایج به دست آمده ازتحقیقات باستان شناسی هیئت های ایرانی و خارجی تاریخ حضور گروه های اولیه در استان را 100 هزار سال پیش نشان می دهند. توسعه فرهنگی و پیشرفت روزافزون در هزاره سوم قبل از میلاد موجب شد تا برای نخستین بار مازندران در 4500 سال پیش مراحل ورود به دوران شهرنشینی را طی کند . اگر چه در دوران های باستان، نامی از مازندران در کتیبه ها مشاهده نمی شود، ولی در کتیبهی بیستون سرزمین مازندران به نام پشتخوارگی و در اوستا پزشخوارگر آمده است، که احتمالاً همین مازندران فعلی است. همزمان با فتوحات مسلمانان از سلسلههای پادوسبانان، آل باوند و افراسیابیان نام برده شده است که در طبرستان یا قسمتی ازآن حکومت میکردهاند و استقلال نسبی داشتهاند. مورخان درباره یورود مسلمین به طبرستان وحدت نظر ندارند. بنا به قول عدهای از نویسندگان درسال 30 هجری قمری، زمان خلافت عثمان، اولینبار سعد بن عاص حاکم کوفه در صدد فتح طبرستان برآمد و سرانجام سواحل طبرستان، رویان و دماوند را به تصرف خود درآورد. در زمان مروان بن محمد (132ـ 126 هـ. ق) آخرین خلیفه ی بنـی ـ امیه، اهالی طبرستان علیه حکام عرب سر به شورش برداشتند. در دورهیخلافت ابوالعباس سفاح (136 ـ132 هـ. ق) اولین خلیفه عباسی ـ یکی از عاملان وی رهسپار طبرستان شد و با اهالی آن منطقه از طریق صلح و مدارا کنار آمد، لیکن در دورهی خلافت ابوجعفر منصور (158 - 136 هـ. ق) دومین خلیفه عباسی مردم طبرستان برای چندمین بار سر بـه شورش برداشتند. سرانجام طبرستان کاملاً تحت اطاعت اعراب درآمد، بعد از آن نیز در سرزمین طبرستان مانند سابق، مسکوکاتی با خط پهلوی ضرب شد. سرانجام درسال 167 هجری قمری ونداد هرمز سلسلهی مستقلی در طبرستان تاسیس کرد.
درقرن چهارم و پنجم هجری، طبرستان میدان کشمکش سلسلهیآل زیار و آل بویه از یک طرف و سامانیان و غزنویان از طرف دیگر شده بود، اغلب اوقات طبرستان تحت حکومت امرای آل زیار بود. درسال 426 هجری قمری، سلطان مسعــود غزنـــوی از طریق گرگان وارد طبرستان شد و صدمات و خسارات جانی و مالی زیادی به اهالی آن سامان وارد آورد. هنوز این خرابهها ترمیم نشده بود که طغرل اول مؤْسس سلسله سلجوقی به گرگان و طبرستان حمله ور شد و در سال 606 هجری قمری طبرستان از جمله کبودجامه به دست سلطان محمد خوارزمشاه افتاد و اسپهبد کبودجامه به نام رکنالدین کبودجامه و فرزندانش به دست سلطان محمد خوارزمشاه اسیر شدند. زمانی که سلطان محمد خوارزمشاه از نبرد با سپاهیان مغول فــرار میکرد، رکنالدین، مغولان را به جایگاه سلطان محمد هدایت کرد و به اثر این خوشخدمتی، از طرف مغولان به حکومت کبودجامه رسید و سرانجام توسط تیموریان بساط حکمرانی آنها نیز برچیده شد. بعد از درگذشت امیرتیمور، سادات مرعشی با کسب اجازه از شاهرخ میرزا (850 – 807 هـ. ق) به مازندران برگشتند و به عنوان باجگزار این نواحی سلطنت کردند.
سرانجام در زمان سلطنت شاه عباس اول به طور کلی قدرت سادات مرعشی از بین رفت. پس از برچیده شدن بساط حکومت ملوکالطوایفی طبرستان که تا سال 1006 هجری قمری ادامه داشت، این منطقه تحت نظارت شاه عباس اول و سلاطین بعدی سلسله صفوی قرارگرفت. شاهان صفوی هرسال به کرات به عنوان شکار و یا پس از احـداث فرحآباد جهت استراحت به این منطقه سفر میکردند.
نادرشاه افشار برای مقابله با دشمنان به ویژه دشمنان شمالی و روسها، در مازندران یک کارخانهی کشتیسازی دایرکرد و به رونق هرچه بیشتر منطقه افزود. ازدورهی فتحعلیشاه قاجار به منطقه سرسبز و زیبا و دلانگیز مازندران، بهعنوان یک منطقه استراحتی ـ تفریحی توجه گردیده و ناصرالدینشاه طی دوسفر دستور تعمیر راهها و کاروانسراها را صادر کرد. در دوران سلطنت پهلوی منطقهی مازندران مانند سایر مناطق کشور از راههای ارتباطی برخوردار شد و به علت شرایط محیطی و آب و هوای معتدل، چشماندازهای زیبا، نزدیکیاش به تهران، محل استراحت و تفریح قسمت اعظم مردم کشور شد.
وجه تسمیهی نام مازندران :
عده ای از مورخان و نویسندگان، ریشه واژهی مازندران را از کلمه «ماز» به معنی «دژ» میدانند. در تاریخ آمده که مردم به فرمان «مازیار بن قارن» سردار معروف طبرستان، برای جلوگیری از نفوذ اعراب در نقاط حساس این منطقه به احداث دژ پرداختند و مازندران را به صورت (ماز + اندرآن) به معنی «دژ در آن» میشناختند. به گزارش «ابن اسفندیار» مازندران در اصل «موزاندرون» یعنی ولایت «درون کوه موز» بوده است.
حجازی کناری مینویسد: بعید نیست که مازندران، محل سکونت آریاییهای مهاجر، نام خود را از خدای خود «ایندر» گرفته باشد. در اینصورت مازندران از دو جزء «ماز» و «ایندر» تشکیل میشود. «ماز» به صورتهای مز، لها، مهی، مزی به معنی بزرگ، و ایندر (Indar)، نیز نام خدای آنان بود. بنا بر این طبق این تعریف مازانداران یا مازندران به معنی "سرزمین خدایان" یا "سرزمین خدا" می باشد.